الفاظ دال بر جرحرجال حدیث برای نشاندادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظ جرح استفاده میکنند. ۱ - الفاظ ناظر بر اخلاقبرخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و فسق و دروغ را به او نسبت میدهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا (از روی دروغ حدیث میسازد)، یا الفاظی؛ نظیر لیس بعادل، لیس بصادق که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی میکند. ۲ - الفاظ ناظر بر عقیدهبرخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشریبودن را نفی میکند؛ نظیر غال، ناصب، فاسد العقیده. ۳ - الفاظ ناظر بر شخصیتبرخی دیگر از الفاظ جرح بی آن که مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی میکند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق میشد که دارای قلت یا سوء حافظه بودند. ۴ - مأخذنصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث. ۵ - منبعمرکز اطلاعرسانی غدیر، برگرفته از مقاله «الفاظ جرح و تعدیل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۳/۲۷. |